زن ضعیف نیست- نجیبالله کریمی
اینکه بعضی اوقات سخن از «ضعیف بودن» و «ناقصالعقل بودن» زنان بهمیان میآید، نشانگر این است که بعضیها هنوز هم همان باورهای غلط گذشته را در سر دارند. زنانیکه تحت سیطرهی این مردان بزرگ میشوند، در اوایل ضعیف و یا ناقصالعقل نیست، اما در اخیر بهواقعیت ضعیف و ناقصالعقل بار میآیند. چون آنها از کودکی به کودکان دختر یاد میدهند که بلند نخندند، در جادهها سر بهزیر باشند و در هنگام صحبت با مردان به آنها مستقیم نگاه نکنند. به آنها تذکر میدهند که لباس تنگ یا کوتاه مغایر با اخلاق است. به آنها تأکید میکنند که اگر در جادهها یا اماکن عمومی دیگر مورد آزار لفظی یا بدنی قرار گرفت، سکوت کنند. برای آنها، باکرهگی و سرکوب احساس جنسی از جمله ارجمندترین اصول اخلاقی محسوب میشود. در کودکی با کودکان پسر بازی نکنند، دوست آنها باید همجنس باشد، داشتن دوست پسر مجاز نیست. این در حالی است که دوست دختر داشتن برای پسرها در همان خانوادهها هیچ مشکل عرفی ندارد و مغایر با اخلاق محسوب نمیشود….
این تفاوت و تمایز قایل شدنها در خانوادهها بهویژه آنهاییکه هم دختر و هم پسر دارند، باعث ایجاد عقدههای روانی شدید برای دختران میشود. بسیاری از آنها آرزو دارند که پسر بودند و بسیاریشان هم دست بهخودکشی میزنند یا دچار آسیبهای شدید روانی میگردند. در چنین وضعیتی، مردان کجاندیش آنها هم فکر میکنند که آنها ضعیف و یا ناقصالعقل است. بدون شک، زنانیکه در چنین شرایط خفقانی بزرگ میشوند نسبت به مردان آن جامعه روحیهی ضعیف و شکستهای دارند. این زنان در مقابل زنانیکه در محیطهای سالم و انسانی تربیه میشوند و از روحیه و اعتماد بهنفس بالایی برخوردار است هم احساس ضعف و حقارت میکنند. این موضوع، مورد تأیید دانشمندان روانشناسی تربیتی نیز است.
جالب اینجاست که مردانی با چنین اندیشهها، فکر میکنند که همهی زنان مانند زنانِ تحت سیطرهی آنها هستند. این مردان، زنانی را که در محیطهای سالم انسانی بزرگ میشوند هم بهکیش خود میپندارند و به آنها نیز یک دید ابزاری، تحقیرآمیز و غیرانسانی دارند. از طرف دیگر، تفسیرهای نادرست از موضوعات دینی و وجود سنتهای ناپسند در جامعه، این باورهای غلط را تقویت میبخشد و مهر تأییدی بر رویکردهای غیرانسانی مردان کجاندیش ماست. اینجاست میتوان گفت: «زن ضعیف نیست، باورهای غلط او را ضعیف میسازد».